پروژه ساختماني و استراتژي در آن

آشنايي با سبك هاي دكوراسيون داخلي

نكاتي براي نگهداري اقلام دارويي و اجاره انبار براي آنها
تفاوت بين اجاره انبار كانتينر ، كانتينر كشتيراني و كانكس
آشنايي با اصول انبارداري و اجاره انبار
اجاره انبار كوچك در غرب تهران
اجاره انبار خانگي در غرب تهران
اجاره انبار در غرب تهران

پروژه ساختماني و استراتژي در آن

پروژه ساختماني
 

صنعت ساختمان

 

در مطالعه هر صنعتي؛ چه پروژه ساختماني و چه صنايع ديگر؛ مثلا صنعت توليد اسباب بازي؛ دو سوال اساسي
 
مطرح است كه پاسخ به آنها به طراحي استراتژي به شكل موثري كمك خواهد كرد. سوال اول در ارتباط با وضعيت
 
خود صنعت؛ در اينجا مسكن و ساخت و ساز است. واضح است كه پتانسيل سودآوري در صنايع مختلف به شدت با
 
يكديگر متفاوت است و به مرور زمان هم تغيير مي‌كند.
بنابراين؛ لازم است كه فعالان صنعت ساختمان به اين مسالهدقت كنند و آگاه باشند كه عامل «پتانسيل
 
سوددهي»؛ موفقيت آنها را تحت تاثير قرار خواهد داد.
 
واقعيت اين استكه ساختمان و فعاليت‌هاي ساخت و ساز ديگر يك «صنعت» نيستند؛ بلكه به تمامي معناي كلمه؛
 
خود به يك«بخش اقتصادي» تبديل شده‌اند. اين بخش بسياري از فعاليت‌هاي تجاري، صنعتي و كسب و كارهاي
 
مختلف راشامل مي‌شود كه هر كدام به نوبه خود يك «صنعت» را شكل داده‌اند. به عنوان مثال؛ ساخت مراكز خريد
 
مدرن(Shopping Malls)، برج‌هاي اداري پيشرفته يا فعاليت آژانس‌هاي خريد و فروش املاك؛ همگي به نوبه خود يك
 
«صنعت» را ايجاد كرده‌اند.
 
هر يك از اين صنايع نيز داراي منطق اقتصادي خاصي هستند. در عين حال؛ پايه و اساس كاملا متفاوتي هم دارند.
 
بنابراين؛ براي رقابت درون يا با هر يك از اين صنايع؛ بايد اين مفاهيم پايه‌اي به خوبي شناسايي و درك شده و
 
تغييرات تدريجي آنها در طول زمان بررسي شوند. اميد اين است كه رقابت‌هاي درون اين صنايع نه تنها به بهبود
 
موقعيت رقابت‌كنندگان منجر شوند؛ بلكه كيفيت را در كليت صنعت مربوطه نيز افزايش دهند.
 
سوال اساسي دوم در طراحي استراتژي؛ به موقعيت (Position) فعالان درون اين صنعت ارتباط دارد. صاحبان و
 
مديران شركت‌ها و بنگاه‌هاي اقتصادي در هر صنعت و در هر بخشي (Segment) از بازار كه فعاليت دارند؛
بايد در مورد جايگاه شركت خود، چگونگي رقابت در آن صنعت و دستيابي به جايگاهي برتر؛ تصميمات مهمي بگيرند.
 
بامطالعه صنايع مختلف؛ فارغ از جذابيت‌هاي ظاهري آنان؛ به نظر مي‌رسد بعضي از شركت‌ها به نحو چشمگيري
 
بهترعمل مي‌كنند. دليل موفقيت هر ساله اين شركت‌ها اين است كه جايگاه اصلي خود را در آن صنعت خاص پيدا
 
كرده‌اند. به عنوان مثال؛ يكي از سودآورترين شركت‌هاي دهه گذشته در ايالات متحده يك شركت فولاد بوده است
 
كه در اين صنعت ورشكسته در آمريكا؛ به دليل طراحي جايگاه مناسب براي خود؛ بسيار موفق عمل كرده است. در
 
هر حال؛ اين دو سوال، سوالات اساسي در بحث استراتژي‌اند. چگونه مديران مي‌توانند فضاي رقابتي و صنعتي را
 
كه در آن فعالند به خوبي درك كرده و چگونه جايگاه خود را در اين محيط تعريف كنند؟
 

تحليل وضع موجود

 
اساسا در هر صنعتي، چهار نيروي رقابتي وجود دارد كه همزمان با هم فعالند. اولين نيرو؛ خودِ مساله رقابت بين
 
فعالان موجود در بازار/صنعت است. يكي از تهديدها در اين رقابت؛ جايگزيني توليدات و خدمات توسط رقبا است. به
 
عنوان مثال؛ در پروژه ساختماني؛ افتتاح يك مركز خريد جديد يا يك مجتمع اداري در موقعيت و مكاني بهتر؛
 
 
مي‌توانند تهديدات جدي براي پروژه‌اي با همان كاربري باشند. دومين نيروي رقابتي؛ ورود فعالان جديد به بازار/صنعتاست.
اين يك تهديد دائمي است كه هميشه در بازارها وجود دارد؛ مخصوصا اگر بازار/صنعت مربوطه سودآوري
 
خوبي هم داشته باشد (مانند پروژه ساختماني). با ورود بازيگران جديد به عرصه؛ بخشي از سود بازار/صنعت؛ خواه
 
ناخواه توسط آنها جذب شده و از دسترس خارج مي‌شود. سومين و چهارمين نيروهاي رقابتي؛ قدرت چانه‌زني بين
 
تامين‌كنندگان مختلف است. كساني كه كالاها و مواد اوليه را در هر صنعتي تامين مي‌كنند و كساني كه توليدات
 
نهايي آن (در اينجا؛ ساختمان‌ها) را مي‌خرند. سوال اصلي در توسعه صنعت ساختمان اين است كه طبيعت تاريخي
 
اين صنعت چگونه است و در طول زمان چه تغييراتي داشته است؟
 
 
به نظر مي‌رسد؛ در گذشته؛ جز در چند مورد استثنايي از نوسانات بازار؛ صنعت ساختمان همواره جزو صنايع نسبتا
 
جذاب بوده است. حداقل از ديد نگارنده؛ در اين صنعت؛ بازيگران حرفه‌اي كه قواعد بازي و فعاليت در اين صنعت را
 
خوب مي‌دانسته‌اند؛ ثروت خوبي هم اندوخته‌اند. در حقيقت؛ ثروتي كه از صنعت ساختمان به دست آمده است؛ از
 
نظر بسياري افراد باور نكردني است. حال سوالي كه بايد پاسخ داده شود اين است كه چرا صنعت ساختمان
 
اينگونه است؟
 
به نظر مي‌رسد؛ موفقيت هميشگي صنعت ساختمان را بايد مديون سمت تقاضا دانست. عواملي
 
وجود دارند كه زمينه را براي ايجاد يك فضاي مثبت و ايجاد تقاضا براي ساختمان مطلوب مي‌سازند.
 

راه‌حل‌ها

 

در اين وضعيت چه بايد كرد؟ يك راه حل اين است كه شركت‌ها را تعطيل كرده و همه به خانه‌هاي خود برويم! چراكه
 
رقابت سنگين است و اوضاع هم به خوبي سابق نخواهد شد. اما مساله اينجا است كه اين صنعت؛ داراي بازيگران
 
بسيار زياد، خُرد و پراكنده است. واقعيت اين است كه صنعت ساختمان، صنعت عظيم و بزرگي است. حتي اگر
 
متوسط سوددهي هم در اين صنعت پايين آمده باشد؛ كه به نظر نگارنده پايين آمده است؛ هنوز هم اين صنعت
 
سودده و جذاب بوده و تعداد زيادي از شركت‌ها و فعالان در اين بازار؛ مايل‌اند در حد سود متوسط يا پايين تر از آن
 
هم فعاليت كنند و اين به اين معني است كه ديگر عملكرد معمولي و متوسط در اين بازار نمي‌تواند شركتي را
 
متمول كند.

بنابراين؛ لازم است شركت‌ها راهي بيابند تا با عوامل ايجاد تغييرات جديد در پروژه ساختماني همسو

 
شده و با ايجاد يك «مزيت نسبي پايدار»؛ در اين بازار دوام بياورند. اين نكته را هم بايد گوشزد كرد كه اين وضعيت؛
 
دوران‌گذار و تحول طبيعي است كه بسياري از صنايع ديگر نيز آن را پشت سر گذاشته‌اند. با اين وجود؛ همانند ساير
 
صنايع؛ كاري كه مديران عامل شركت‌هاي فعال در صنعت ساختمان نيز بايد انجام دهند اين است؛ بايد براي
 
شركت‌هاي خود استراتژي طراحي كنند.
 
درگذشته؛ بسياري از شركت‌هاي ساختماني استراتژي نداشتند. هر نوع قراردادي را كه سود خوبي در آن بود؛
 
مي‌پذيرفتند.
 
هميشه هم مي‌توانستند دليلي براي پذيرفتن يك قرارداد داشته باشند؛ حتي اگر قبلا شبيه آن پروژه ساختماني
 
يا قرارداد را هم انجام نداده بودند!! به نظر مي‌رسد؛ ديگر چنين تفكري در آينده كارآيي ندارد. چگونه شركت‌ها بايد
 
موقعيت خود را در اين بازار/صنعت تعريف كنند؟ اگر اين تحليل درست باشد كه صنعت ساختمان ديگر مانند گذشته
 
جذاب نيست و در حال از دست دادن موقعيت سودآور و ويژه خود است؛ و باور به دائمي بودن اين روند نيز پذيرفته
 
شده باشد؛ و در عين حال؛ همگان هم در اين صنعت بدانند كه مساله كاهش تقاضا طي چند سال آينده پابرجا
 
خواهد بود؛ چالش اصلي اين خواهد بود كه چگونه با اين مشكلات برخورد شده و شركت‌ها چگونه مي توانند در اين
 
عرصه فعال و سودآور باقي بمانند؟ لازم است اين نكته را نيز يادآور شد كه در هر صنعتي؛ سطح مشخصي از توزيع
 
سود وجود دارد و متوسط سطح سودآوري نيز مشخص است. بعضي از شركت‌ها داراي سودآوري بالاتر از حد
 
متوسط و بعضي هم پايين‌تر از سطح متوسط سود در آن صنعت؛ عملكرد و كارآيي دارند. چگونه يك شركت مي‌تواند
 
در سطحي بالاتر از حد متوسط سودآوري فعاليت كند؟
 
پاسخ به اين سوال؛ با بياني معمولي؛ بسيار هم ساده است! شركت‌ها بايد داراي «مزيت نسبي پايدار» باشند.
 
اما نكته اينجا است كه كمتر شركت ساختماني به اين مقوله انديشيده است. واقعيت اين است كه بحث «مزيت
 
نسبي پايدار» در صنعت ساختمان كمتر مورد توجه بوده است. فعالان پروژه ساختماني بيشتر به فرصت‌هاي
 
مقطعي در دسترس توجه داشته‌اند. اما به نظر نگارنده؛ اگر شركت‌ها و فعالان اين صنعت به فكر موفقيت در آينده
 
بسيار متفاوتي هستند كه با شتاب در حال نزديك شدن است؛ بايد درباره عملكرد خود بر اساس مفهوم «پايداري
 
در مزيت نسبي» دوباره بازنگري كنند.
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.